ترانه سرا

ترانه های عاشقانه و شعر نو

ترانه سرا

ترانه های عاشقانه و شعر نو

ترانه سرا

شعر، نشانه یک زندگی عالی و بشری است. مردم با خیال زندگی می کنند و بهترین چیزی که خیال را تحت تاثیر قرار می دهد شعر است، پس این واقعیت که نقش روزمره کننده را ایفا می کند و شعر، حقیقتی است که اگر نمی شود سراینده آن بود، می توان دست کم خواننده آن شد و از روزمرگی رهید.


شعر در کوتاه ترین و موجزترین و خوش آهنگ ترین و مناسب ترین همنشینی واژه هایی آشنا، ما را با معنایی درگیر می کند که برای عقل، نامفهوم و موهوم و بیگانه است، اما برای دل و جان، آشنا و حس شدنی است. شعر، میزبانی صادق است که قلب مخاطبان مستعد خود را هدف قرار می دهد و آنان را به ساحت ناممکن ها و ناباوری ها فرا می خواند تا خود ببینند و باور کنند که اگر ایمان و عشق باشد، هر ناممکنی ممکن می شود.

این وبلاگ برای دوستداران قالب شعری ترانه و شعر نو طراحی شده و هدف آشنایی با قالب ترانه و معرفی اشعار عاشقانه و زیبا است که از شاعری نوجوان به نام امیرمهدی صفایی آماده شده.

آخرین مطالب

یادش بخیر آن مدت کم را که حاضر بود

من هم دلم مانند او آسوده خاطر بود


از چارچوب پنجره مى دیدمش گاهى

زیباترین تصویر دوران معاصر بود


با چشم خود دیدم خیابان را دو قسمت کرد

بى معجزه! وقتى که روى خط عابر بود


دنبال کردم رد پایش را و فهمیدم

که خانه اش توى خیابان مجاور بود


با دسته گل رفتم بگویم دوستش دارم

گفتند پیش پایتان رفته، مسافر بود


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۴:۵۶
ترانه سرا



قول دادیم به هم عاشق هم می مانیم
به نظر می رسد اما یکی از ما دو نفر ...

گله ای نیست  ،خدا خواست که آواره کند
یکی از ما دو نفر را یکی از ما دو نفر

چقدر سخت گذشت و چقدر پیر شده است
 پشت این پنجره حالا یکی از ما دو نفر


امیرمهدی صفایی


شاید امروز تلخ ترین روز زندگی باشه، دوازده کیلومتر راه رفتن تو یک اتاق 12 متری...

کاش خدا برای این همه غربت کاری کند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۳:۳۶
ترانه سرا

سخت است هضم بغض ها،آسان نخواهد شد

در ابر،باران تا ابد پنهان نخواهد شد


اى ماه تنها بودنت آغاز تاریکى است

چون ماه، بى خورشیدِ خود،تابان نخواهد شد


از کفه سنگین غم ها مى شود فهمید

غم ها و شادى هاى من میزان نخواهد شد


گفتى:دلت تنگ است،رفتى،بعد تو این دل

متروکه خواهد شد ولى ویران نخواهد شد


ظلمى که بر من کرده این دنیا یقین دارم

دیگر به دست هیچکس،جبران نخواهد شد...


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۲:۳۳
ترانه سرا
خودم راه خودم را از برم، رهبر نمی‌خواهم
به تنهایی خودم یک لشکرم، لشکر نمی خواهم

من از همسنگران ذهنیت خوبی ندارم که
شجاعانه خودم می جنگم و سنگر نمی خواهم

کنار دوستان غمگین، کنار دشمنان خندان
برای وصف دنیا جمله ای بهتر نمی خواهم

زمین بال و پرم را چید و می دانم نمی داند
ِ پر پرواز در ذهن است،بال و پر نمی خواهم

ِ همین امشب به استقبال خوابی خوب خواهم رفت
ِ چه خوشحالم که دیگر، قرص خواب آور نمی خواهم

امیرمهدی صفایی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۳۶
ترانه سرا

نامى ز توست در همه ى استخاره ها

ثابت شده است سمت نگاهت اشاره ها


عطرت همیشه پشت سرت راه مى رود

دنباله دار مثل تو بعضى ستاره ها


فرصت دهند، جاى اذان مى پراکنم

در هر نسیم عطر تورا، از مناره ها


وقتى که ماه واقعى آسمان تویى

بیهوده است کار من و استعاره ها


تقدیر ما به هم گرهِ کور خورده است

چون نام توست در همه ى استخاره ها


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۲۳
ترانه سرا
دو بیت از غزلی که دوستش میدارم، نظرتون چیه؟
قرره توی کتابم باشه


مانده یک کوچه و تنها ، یکی از ما دو نفر
و مسیری که فقط با یکی از ما دو نفر...

 یکی از ما دو نفر خواب عجیبی دیده است
ترسش این است مبادا یکی از ما دو نفر ...

امیرمهدی صفایی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۳:۴۸
ترانه سرا

چشمان من به راه تو شد تار و تارتر

پیدا نبوده‌ای،شده‌اى استتارتر

 

با هر قدم که می‌روی و دور می‌شوی

ناچارتر بدون تو اما دچارتر


قبل از تو غصه هاى دلم بیشمار بود

بعد از تو غصه هاى دلم  بیشمار تر


ماهى و از تو نور به سطحم نمى رسد

باید کمى دلت به دلم هم جوار تر...


دیدی مرا، به روى دلم پا گذاشتى

از اشک ریل مى شود اما قطار، تر


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۱۱
ترانه سرا

باید اقرار کنم بی تو هوا کم دارم

به خدا گفته ام این را که تو را کم دارم


می‌دوم سمت تو اما نرسیدن حتمی‌ست

تازه فهمیده‌ام انگار دو پا کم دارم


هر دعایى که بگویی به زبان آوردم

آه، مردم برسانید! دعا کم دارم


همه‌ی شهر به جز من طرفت هستند و

من کسى را طرفم مثل خدا کم دارم


خانه‌ام پر شده از خاطره‌ات، می‌بینی؟

آنقدَر خاطره اینجاست که جا کم دارم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۲۸
ترانه سرا

سکوتم را نکن باور، نگو یعنى که رازی نیست

نمازی هست با اینکه در اینجا جانمازی نیست


نمی‌خوابم ولى ساعت مداوم خواب می‌ماند

خیالت تختِ من باشد، به خوابیدن نیازى نیست


دلم را داده ام دستت ولى مانند یک کودک

تو بازى مى کنى با آن، دلم اسباب بازی نیست


تمام شهر را گشتم، تمام کوچه هارا هم

رسیدم، بستى امّا در، گه این مهمان نوازى نیست


سفر کردى از این آغوش اما خاطرت باشد

تو بر می‌گردى آن روزی که دیگر پیشوازی نیست...


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۰۰:۲۴
ترانه سرا

نمی‌دانست با ماندن عروس خانه خواهد شد

نمی‌دانست با رفتن، کسى دیوانه خواهد شد


پریشان بود موهایش،سپاهى نامرتب داشت

به دست دیگری، دیگر،مرتب،شانه خواهد شد


از آغوشم جدا شد بارها پرسیدم از مردم

که آیا کرم دور از پیله‌اش پروانه خواهدشد؟


محبت کردم و دیدم پیامد هاى خوبش را

که حتى دوست هم با دیدنش بیگانه خواهد شد


نماز صبح مى خواندم، خدا با نیشخندی گفت:

که دلتنگ صدا و شانه ى مردانه خواهد شد...


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۷
ترانه سرا