دیوانه
يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ب.ظ
نمیدانست با ماندن عروس خانه خواهد شد
نمیدانست با رفتن، کسى دیوانه خواهد شد
پریشان بود موهایش،سپاهى نامرتب داشت
به دست دیگری، دیگر،مرتب،شانه خواهد شد
از آغوشم جدا شد بارها پرسیدم از مردم
که آیا کرم دور از پیلهاش پروانه خواهدشد؟
محبت کردم و دیدم پیامد هاى خوبش را
که حتى دوست هم با دیدنش بیگانه خواهد شد
نماز صبح مى خواندم، خدا با نیشخندی گفت:
که دلتنگ صدا و شانه ى مردانه خواهد شد...
امیرمهدی صفایی