ترانه سرا

ترانه های عاشقانه و شعر نو

ترانه سرا

ترانه های عاشقانه و شعر نو

ترانه سرا

شعر، نشانه یک زندگی عالی و بشری است. مردم با خیال زندگی می کنند و بهترین چیزی که خیال را تحت تاثیر قرار می دهد شعر است، پس این واقعیت که نقش روزمره کننده را ایفا می کند و شعر، حقیقتی است که اگر نمی شود سراینده آن بود، می توان دست کم خواننده آن شد و از روزمرگی رهید.


شعر در کوتاه ترین و موجزترین و خوش آهنگ ترین و مناسب ترین همنشینی واژه هایی آشنا، ما را با معنایی درگیر می کند که برای عقل، نامفهوم و موهوم و بیگانه است، اما برای دل و جان، آشنا و حس شدنی است. شعر، میزبانی صادق است که قلب مخاطبان مستعد خود را هدف قرار می دهد و آنان را به ساحت ناممکن ها و ناباوری ها فرا می خواند تا خود ببینند و باور کنند که اگر ایمان و عشق باشد، هر ناممکنی ممکن می شود.

این وبلاگ برای دوستداران قالب شعری ترانه و شعر نو طراحی شده و هدف آشنایی با قالب ترانه و معرفی اشعار عاشقانه و زیبا است که از شاعری نوجوان به نام امیرمهدی صفایی آماده شده.

آخرین مطالب

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترانه سرا» ثبت شده است

گرچه گفتم بعد تو دلتنگى ام شدت نداشت

چهره ام فریاد میزد حرف من صحت نداشت


خانه بیرون کرد من را از خودش با رفتنت

خانه قدّ بار تنهایى من وسعت نداشت


در دل این شهر، پیدا کردنت دشوار بود

کاش شهر لعنتی، اینقدر جمعیت نداشت


قصه ى این عشق را با هرکه گفتم،اشک ریخت

هیچکس اندازه‌ی این غصه ظرفیت نداشت


ساده رد کردم تمام لحظه هاى بى تو را

لحظه هاى بى تو بودن، ارزش دقت نداشت


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۰:۰۸
ترانه سرا

با همه خوب است و با من بی وفایی می‌کند

با همین بی‌رحمی‌اش هم دلربایی می‌کند


نابسامانم همین بس که بگویم بر دلم

پادشاهى سنگدل فرمانروایی می‌کند


آسمان ها را برایش ساختم، با طعنه گفت

در قفس با دیگرى حس رهایی می‌کند


انکه تا امروز رسم دشمنى را پیشه کرد

روز مرگم زاری و صاحب عزایی می‌کند


ساده بودم، از خدا می‌خواستم او را، ولی

دیر فهمیدم خودش دارد خدایی میکند


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۱۴
ترانه سرا

کشتی بی‌بادبان را در دل دریا گذاشت

تا به دنیای پر از آرامش من پا گذاشت


یک شب برفی آرام آمد و آرام رفت

هم به روی برف و هم دل رد پایش را گذاشت


خواست با سرماى بیش از حد مجازاتم کند

لحظه رفتن نگاهى کرد و در را وا گذاشت


باد سرد از سردى این خانه ترسید و گذشت

آه،سرماى زمستان هم مرا تنها گذاشت


گفتنش سخت است اما او زمان رفتنش

خانه را در ساک خود جا داد، من را جا گذاشت


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۳۶
ترانه سرا

نامى ز توست در همه ى استخاره ها

ثابت شده است سمت نگاهت اشاره ها


عطرت همیشه پشت سرت راه مى رود

دنباله دار مثل تو بعضى ستاره ها


فرصت دهند، جاى اذان مى پراکنم

در هر نسیم عطر تورا، از مناره ها


وقتى که ماه واقعى آسمان تویى

بیهوده است کار من و استعاره ها


تقدیر ما به هم گرهِ کور خورده است

چون نام توست در همه ى استخاره ها


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۲۳
ترانه سرا

یادمه‘ بادبادکامون یادمه


خنده ی عروسکامون یادمه


هنوزم یادم میاد‘ تنگه غروب


قصه ی سوار زین نقره کوب


دستای حنایی مادربزرگ


قصه ی رستم و دیو‘ بره و گرگ


عصای پدربزرگ باصفا


چرخش زغال قلیون تو هوا


 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۸:۵۰
ترانه سرا

مینمال شاعرانه امیرمهدی صفایی



تو ملودی


کدام ترانه ی عاشقانه ای...


که تمام اشتیاقم


بر وزن نگاهت


شعر می شود

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۰
ترانه سرا

                                          همیشه          

همیشه ، همیشه خواستم 

که همیشه با تو باشم 

پاک نشم از روى شیشه

مثل یک قصه تموم شم 

همیشه ، همیشه خواستم 

که تو عاشقم بمونى 

تن ِ من یه برگى تشنه 

تو مثل شبنم بمونى 

همیشه ، همیشه خواستم 

توى آغوش تو باشم 

از دورى ز تو نترسم 

توى فکر اون نباشم 

همیشه ، همیشه خواستم 

اما تو هرگز نخواستى 

جنس اشکامو رو گونه ام 

تو ندیدى ، نشناختى 

نمى خوام ، هرگز نخواستم

بین ما فاصله باشه 

یادگارى از من و ما 

تنها یه ترانه باشه 

نمى خوام ، هرگز نخواستم 

لحظه اى از تو جدا شم 

مثل فصلى که تموم شد 

واسه تو خاطره باشم 

همیشه ، همیشه خواستم 

توى آغوش تو باشم 

از دورى ز تو نترسم 

توى فکر اون نباشم 

همیشه ، همیشه خواستم 

اما تو هرگز نخواستى 

جنس اشکامو رو گونه ام 

تو ندیدى ، نشناختى 

همیشه ، همیشه خواستم 

واسه تو خواستنى باشم 

اگه موندى پات بمونم 

هر جا رفتى همسفر شم 

همیشه ، همیشه خواستم 

فردامو با تو ببینم

واسه تو ، تو بستر شب 

من ستاره ها بچینم

              امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۷
ترانه سرا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۰۸:۵۰
ترانه سرا

همه چیز را یاد گرفته ام! ...


یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم ...


یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم ...


تو نگرانم نشو !!


همه چیز را یاد گرفته ام !


یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !


یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !


یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...


و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !


تو نگرانم نشو !!


همه چیز را یاد گرفته ام !


یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....


یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!


یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !


یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....


یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !


اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...


که چگونه.....!


برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...


و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....


تو نگرانم نشو !!


ولی...


فراموش کردنت را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت...

     

                                       امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۸:۵۰
ترانه سرا

من به آمار زمین مشکوکم تو چطــــــــــور؟ اگر این سطح پر از آدمهاســـــــــــــــــــ ــت
پس چرا این همه دلها تنهاســـــــــــــــت؟
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنهانیست؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهاینـــــــــــــــــــ ــــــــــد
من که در تردیدم تو چطور؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۰
ترانه سرا