ترانه سرا

ترانه های عاشقانه و شعر نو

ترانه سرا

ترانه های عاشقانه و شعر نو

ترانه سرا

شعر، نشانه یک زندگی عالی و بشری است. مردم با خیال زندگی می کنند و بهترین چیزی که خیال را تحت تاثیر قرار می دهد شعر است، پس این واقعیت که نقش روزمره کننده را ایفا می کند و شعر، حقیقتی است که اگر نمی شود سراینده آن بود، می توان دست کم خواننده آن شد و از روزمرگی رهید.


شعر در کوتاه ترین و موجزترین و خوش آهنگ ترین و مناسب ترین همنشینی واژه هایی آشنا، ما را با معنایی درگیر می کند که برای عقل، نامفهوم و موهوم و بیگانه است، اما برای دل و جان، آشنا و حس شدنی است. شعر، میزبانی صادق است که قلب مخاطبان مستعد خود را هدف قرار می دهد و آنان را به ساحت ناممکن ها و ناباوری ها فرا می خواند تا خود ببینند و باور کنند که اگر ایمان و عشق باشد، هر ناممکنی ممکن می شود.

این وبلاگ برای دوستداران قالب شعری ترانه و شعر نو طراحی شده و هدف آشنایی با قالب ترانه و معرفی اشعار عاشقانه و زیبا است که از شاعری نوجوان به نام امیرمهدی صفایی آماده شده.

آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آشنایی با ترانه» ثبت شده است

خسته از تکرار هر تکرار،در پایان عمر

مى شوى از خوب و بد بیزار در پایان عمر


ماهىِ دریا!تو هم باید بگیرى مثل من

طعمه ى قلاب را ناچار،در پایان عمر


کبر بى معناست وقتى که ندارد هیچکس

جایگاهى بهتر از دیوار در پایان عمر


هرکه همدرد است اینجا،عاقبت له مى شود

زیر پا مثل  تهِ سیگار در پایان عمر


لرزش دستان دنیا،خنده هاى تلخ تو

آتشى بر عکس هاى تار،در پایان عمر


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۵۷
ترانه سرا

پس مى‌دهی دِین تمام اشک هایم را

وقتی بگیرم انتقام اشک هایم را


می‌رفتى و می‌آمدند آنها سراغ من

اى کاش می‌دیدی مرام اشک هایم را 


هربار اشک شوق را خرج غمت کردم

پایین می‌آردم مقام اشک هایم را


رفتى و با چشمان غرقِ اشک برگشتی

خوب است! دریاب احترام اشک هایم را


گفتی که جبران می‌کنم هرطور مى خواهى

گفتم که برگردان تمام اشک هایم را...


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۵ ، ۱۲:۴۶
ترانه سرا

چشمان من به راه تو شد تار و تارتر

پیدا نبوده‌ای،شده‌اى استتارتر

 

با هر قدم که می‌روی و دور می‌شوی

ناچارتر بدون تو اما دچارتر


قبل از تو غصه هاى دلم بیشمار بود

بعد از تو غصه هاى دلم  بیشمار تر


ماهى و از تو نور به سطحم نمى رسد

باید کمى دلت به دلم هم جوار تر...


دیدی مرا، به روى دلم پا گذاشتى

از اشک ریل مى شود اما قطار، تر


امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۱۱
ترانه سرا

                                   غربت

سرزمین من

شاید که فردایی نبود

کسی چه میداند

اما عشق من فرداهایی خواهد ساخت برای تو

شاید که دیداری نبود

اما قلب من جاده هایی خواهد ساخت برای دیدار تو

تو،تو وتمام رویاهایی که در تو جامانده اند

چگونه از تو گریختم؟

ندانستم که تو منی و من با تو منم

برمیگردم

برمیگردم قلبم را بردارم،اما نگاهم باز به آن سوها دوخته شده

دور و دورتر از دور

جایی که روحم را در آن جا گزاشته ام

                         

                                          امیرمهدی صفایی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۲:۳۷
ترانه سرا